اصصطلاحات مارکتینگ که یک کارشناس سئو باید بداند

  •  

    ۱- اصطلح  Key Account در بازاریابی

    در بازاریابی، Key Account یا «حساب کلیدی» به مشتریان بسیار مهم و استراتژیک یک شرکت گفته می‌شود که نقش حیاتی در درآمد و رشد کسب‌وکار دارند. این مشتریان معمولاً شرکت‌های بزرگی هستند که قراردادهای بلندمدت و با ارزش بالا با شرکت شما دارند.

    بازاریابی Key Account یا به انگلیسی Key Account Marketing (KAM)، رویکردی استراتژیک برای مدیریت این مشتریان است. هدف آن ایجاد روابط بلندمدت، شخصی‌سازی خدمات و افزایش ارزش برای هر دو طرف است.

    ویژگی‌های مشتریان کلیدی:

    • سهم زیادی از درآمد شرکت را تأمین می‌کنند.

    • پتانسیل رشد و همکاری بلندمدت دارند.

    • برند یا جایگاه معتبری دارند که همکاری با آن‌ها برای شرکت ارزشمند است.

    وظایف اصلی در Key Account Marketing:

    1. درک عمیق نیازهای مشتری

    2. شخصی‌سازی پیشنهادات و خدمات

    3. ایجاد روابط نزدیک و اعتمادآفرین

    4. افزایش ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value)

    5. حل مسائل مشتری به صورت اختصاصی و سریع

    اگر دوست داری مثال‌هایی از کسب‌وکارهای ایرانی یا بین‌المللی هم بزنم تا بهتر جا بیفته، بگو تا برات بیارم.

    ۲- نسبت Order / session بازاریابی

    در بازاریابی دیجیتال، به‌ویژه در تحلیل داده‌های وب‌سایت یا فروشگاه آنلاین، دو اصطلاح Order و Session خیلی رایج هستند:

    ۱. Order (سفارش):

    منظور از Order، یک خرید کامل‌شده است. یعنی وقتی کاربر وارد سایت می‌شود، یک یا چند محصول را به سبد خرید اضافه می‌کند و فرآیند خرید را تا انتها طی کرده و پرداخت را انجام می‌دهد، یک “Order” ثبت می‌شود.

    مثال:

    اگر یک نفر امروز از فروشگاه آنلاین شما دو تا کتاب بخرد و پرداخت کند، یک Order ثبت شده، نه دو تا.

    ۲. Session (نشست / بازدید):

    هر بار که یک کاربر وارد سایت شما می‌شود و فعالیتی انجام می‌دهد، یک Session ایجاد می‌شود. این Session معمولاً تا ۳۰ دقیقه بعد از آخرین فعالیت کاربر فعال باقی می‌ماند. اگر کاربر بعد از ۳۰ دقیقه باز هم وارد سایت شود، یک Session جدید محسوب می‌شود.

    مثال:

    اگر یک کاربر صبح وارد سایت شود، نیم ساعت محصولات را ببیند و بعد از ظهر دوباره بیاید، دو Session محسوب می‌شود.


    نسبت مهم: Order / Session

    این نسبت نشان می‌دهد که از هر چند بازدید (Session) یک خرید (Order) انجام شده است. به این نسبت می‌گویند:

    Conversion Rate (نرخ تبدیل)

    فرمولش:

    Conversion Rate = (تعداد سفارش‌ها / تعداد سشن‌ها) × ۱۰۰

    مثال: اگر در یک روز ۱۰۰۰ نفر وارد سایت شوند (۱۰۰۰ سشن) و ۵۰ نفر خرید کنند (۵۰ سفارش)، نرخ تبدیل برابر است با:

     
    (۵۰ / ۱۰۰۰) × ۱۰۰ = ۵%

    یعنی از هر ۱۰۰ بازدیدکننده، ۵ نفر خرید کرده‌اند.

    اگر خواستی درباره روش‌های افزایش این نرخ هم بپرسی، خوشحال می‌شم کمک کنم.

    همچنین ببینید:
    چطور کسب و کار اینترنتی راه اندازی کنیم؟

     

    اصطلاح Churn در بازاریابی به معنی از دست دادن مشتریان است. به زبان ساده، وقتی مشتری دیگر از خدمات یا محصولات یک شرکت استفاده نمی‌کند، می‌گوییم مشتری چرن (churn) شده است.


    🔹 تعریف دقیق‌تر:

    Customer Churn یعنی درصدی از مشتریان که در یک بازه زمانی مشخص، رابطه خود را با برند یا شرکت قطع می‌کنند.


    🔸 فرمول محاسبه نرخ چرن (Churn Rate):

    Churn Rate=تعداد مشتریانی که از دست رفته‌اندتعداد کل مشتریان در ابتدای دوره×۱۰۰\text{Churn Rate} = \frac{\text{تعداد مشتریانی که از دست رفته‌اند}}{\text{تعداد کل مشتریان در ابتدای دوره}} \times 100


    🔹 مثال:

    فرض کن یک شرکت در ابتدای ماه ۱۰۰۰ مشتری دارد. تا پایان ماه، ۸۰ نفر از آن‌ها دیگر خرید یا استفاده نکرده‌اند.

    Churn Rate=801000×۱۰۰=۸%\text{Churn Rate} = \frac{80}{1000} \times 100 = 8\%

    یعنی نرخ چرن ۸٪ بوده.


     چرا churn مهمه؟

    • بالا بودن نرخ چرن یعنی مشتری‌ها راضی نیستن یا به برند وفادار نیستند.

    • کاهش چرن معمولا کم‌هزینه‌تر از جذب مشتری جدیده.

    • نشون می‌ده کیفیت خدمات یا تجربه مشتری باید بررسی بشه.


     دلایل رایج چرن:

    • تجربه کاربری ضعیف

    • قیمت بالا

    • پشتیبانی نامناسب

    • نبود تمایز نسبت به رقبا


     راهکارهای کاهش churn:

    • ارائه خدمات مشتری بهتر

    • شخصی‌سازی تجربه مشتری

    • برنامه‌های وفاداری

    • پیگیری بازخورد مشتریان ناراضی

     

    ۴- اصطلاح Break even

     

    اصطلاح Break Even یا نقطه سر به سر در بازاریابی و کسب‌وکار به وضعیتی گفته می‌شه که:

    💡 درآمدها = هزینه‌ها

    یعنی شرکت یا کسب‌وکار نه سود می‌کنه و نه ضرر؛ دقیقاً تمام هزینه‌هایی که کرده رو جبران کرده.

    مثلاً فرض کن شما برای تولید یک محصول ۱۰ میلیون تومان هزینه کردی (شامل مواد اولیه، نیروی کار، تبلیغات و …). حالا اگر هر واحد محصول رو ۱۰۰ هزار تومان بفروشی، و بعد از فروش ۱۰۰ واحد، جمع فروش تو بشه ۱۰ میلیون، یعنی:

    📍 توی فروش ۱۰۰‌امین محصول به نقطه Break Even رسیدی.

    از این نقطه به بعد، هر فروش جدید سود محسوب میشه.

    فرمول کلی نقطه سر به سر:

    Break Even Point = هزینه‌های ثابت / (قیمت فروش – هزینه متغیر هر واحد)

    ۵- اصطلاح GMV در بازاریابی

    اصطلاح GMV در بازاریابی، به‌خصوص در فروشگاه‌های آنلاین و مارکت‌پلیس‌ها خیلی کاربرد داره.

    🔹 GMV مخفف عبارت Gross Merchandise Value هست، که به فارسی یعنی:

    💰 «ارزش ناخالص کالاهای فروخته‌شده»

    تعریف ساده:

    GMV یعنی مجموع ارزش کل سفارش‌هایی که در یک بازه زمانی خاص ثبت شده‌اند، بدون در نظر گرفتن تخفیف‌ها، هزینه حمل‌ونقل، یا کمیسیون پلتفرم.


    فرمول GMV:

    GMV = تعداد سفارش‌ها × قیمت هر کالا

    یا به‌صورت کلی:

    GMV = مجموع قیمت همه سفارش‌ها


    مثال:

    فرض کن یک فروشگاه آنلاین در یک ماه ۱۰۰۰ تا کفش به قیمت هر کدوم ۲ میلیون تومان فروخته.

    GMV این ماه میشه:

    ۱,۰۰۰ × ۲,۰۰۰,۰۰۰ = 2,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان

    یعنی ارزش ناخالص کل معاملات این فروشگاه در آن ماه، ۲ میلیارد تومان بوده.

    🔸 حتی اگر این فروشگاه فقط ۱۰٪ سود بگیره یا بعضی سفارش‌ها کنسل شده باشن، توی GMV این چیزا محاسبه نمی‌شن. GMV فقط ارزش خام سفارش‌هاست.

    ۶- ROI (Return On Investment) – بازگشت سرمایه

     

    همچنین ببینید:
    نیچ مارکتینگ (بازاریابی گوشه ای) چیست؟مزایا و معایب Niche

    نشون می‌ده که از یک سرمایه‌گذاری (مثلاً تبلیغات)، چقدر سود یا ضرر کردی.

    📌 فرمول:
    ROI = (سود خالص / هزینه) × ۱۰۰

    📌 مثال:
    ۵ میلیون خرج تبلیغات کردی و ۸ میلیون فروختی → ROI = 60٪

     –

    ۷.  CPL (Cost Per Lead) – هزینه به ازای هر سرنخ

     

    مقدار پولی که برای جذب یک لید (مشتری بالقوه) هزینه کردی.

    📌 مثال:
    اگه با ۱ میلیون تومان تبلیغات، ۱۰۰ نفر شماره تلفن یا ایمیل بدن، CPL = 10,000 تومان

    ۸-  Funnel (قیف فروش)

    مدلی برای نشون دادن مسیر حرکت کاربر از آشنایی با برند تا خرید نهایی.

    📌 مراحل اصلی قیف بازاریابی:

    1. Awareness – آگاهی

    2. Interest – علاقه

    3. Desire – تمایل

    4. Action – اقدام (خرید)

    ۹-Lead – سرنخ بازاریابی

    کسی که اطلاعات تماسش رو بهت داده یا علاقه‌مند به محصولاتت نشون داده.
    📌 مثال: کسی که فرم مشاوره پر می‌کنه یا در خبرنامه ثبت‌نام می‌کنه.

    ۱۰-  Retention Rate – نرخ نگهداری مشتری

    برعکس Churn Rate، نشون می‌ده چند درصد از مشتریان توی سیستم باقی موندن و برگشتن.
    📌 مشتری وفادار = طلا 😎

    ۱۱- CLV یا LTV (Customer Lifetime Value) – ارزش طول عمر مشتری

     
    هر مشتری در طول زمان چقدر برای ما پول می‌سازه.

    ۱۲- Engagement Rate – نرخ تعامل

    درصدی از کاربرانی که با محتوای شما تعامل داشتن (لایک، کامنت، اشتراک‌گذاری…)

    📌 فرمول اینستاگرامی: (مجموع تعاملات / تعداد فالوئر × ۱۰۰)

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    ارسال یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.